بسیج مرودشت

وبلاگ خبری تحلیلی مذهبی بسیج مرودشت

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بسیج مرودشت خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی بهلول بر هارون وارد شد. در حالی كه در میان عمارت مجلل و نوساز خود

مشغول گردش و تفریح بود . از بهلول خواست كه چند جمله ناب روی این بنای

جدید بنویسند.

بهلول روی بعضی از دیوارها نوشت.

ای هارون ! تو آب و گل را بلند داشتی و دین را پایین آوردی و خوار كردی ،گچ را

بالا بردی: ولی ،فرمایش پبغمبر را پایین آوردی.

اگر مخارج این ساختمان از مال خودت است ، خیلی اسراف كرد ه ای و خداوند

اسراف كنندگان را دوست ندارد و اگر از مال دیگران است ، بر دیگران روا داشته ای ،

خداوند ظالمان را دوست ندارد.

ای به دنیا بسته دل ! غافل ز عقبایی چرا ؟

رهروان رفتند و تو پابند دنیایی چرا ؟

برف پیری بر سرت باریده ابر روزگار

سر به خاك طاعتی، آخر نمی سایی چرا؟

صد هزار گل ز باغ ، پرپر می شود

بی خبر بنشسته و گرم تما شایی چرا؟

 

[ دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:بهلول , حکایت , داستان بهلول , عمارت هارون , اسراف, عبرت, پند , نصیحت , تماشا ,,

] [ 16:1 ] [ رضا مردانه ( عمار رهبری) ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه